جدول جو
جدول جو

معنی شد و آمد - جستجوی لغت در جدول جو

شد و آمد
(شُ دُ مَ)
شدآمد. آمد و شد. رفت و آمد. تردد: چنان فروگرفت قلعه را که آفریده شد و آمد نتوانست کرد. (تاریخ طبرستان). مسالک و مهالک امن گشاده داریم تا تجار فارغ و ایمن شد و آمدی مینمایند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شد و مد
تصویر شد و مد
کنایه از شان و شوکت، زور و قوت، درشتی و سختی، مفصّل، مشروح
فرهنگ فارسی عمید
(شَد دُ مَدد)
لفظ عربی است. فارسیان به معنی شأن و شوکت و تکلف استعمال نمایند. (غیاث اللغات) (آنندراج). تأکید و اهمیت. زور و قوت. درشتی و سختی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خِ بِ رَ دَ وَ دَ)
تردد. (زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شد آمد
تصویر شد آمد
آمد و شد، رفت وآمد
فرهنگ لغت هوشیار